صنایع خلاق به ‌عنوان صنایعی که خلاقیت علمی، هنری، اقتصادی و فناورانه را توأمان در بر می‌گیرد دارای جایگاه ویژه‌ای در اقتصاد کشورها می باشد. تا حدود بیست سال پیش، مفاهیم صنایع خلاق و اقتصاد خلاق وجود نداشتند، اما امروزه به‌عنوان بخش پویا، مهم و در حال رشد اقتصاد جهانی به شمار می‌‌‌‌آیند. با این حال، رشد و توسعه صنایع خلاق مستلزم وجود سرمایه، مهارت‌های کارآفرینی، زیرساخت‌های لازم و همچنین قوانین مالکیت فکری مخصوصاً حق کپی‌رایت است. صنایع خلاق اکنون بسیار مورد توجه قرار گرفته است

صنایع خلاق طبق تعریف آنکتاد 2008 صنایعی هستند که:

چرخه‌هایی از خلق، تولید و توزیع کالاها و خدمات‌اند که خلاقیت و سرمایه‌ی فکری را به‌عنوان ماده خام به کار می‌گیرند.

متشکل از مجموعه‌ای از فعالیت‌های دانش‌بنیان، متمرکز بر هنر اما نه محدود به آن است که پتانسیل درآمدزایی از دادوستد و حقوق مالکیت معنوی دارند.

شامل محصولات مادی و ملموس و غیرمادی و معنوی، یا خدمات هنری با محتوای خلاق، ارزش اقتصادی و هدف‌های بازاری هستند.

در تقاطع میان صنعت‌گر، خدمات و بخش‌های صنعتی قرار دارند، و در تجارت جهانی یک بخش پویای جدید به وجود می‌آورند.

در رویکرد آنکتاد به صنایع خلاق، که “خلاقیت” را به‌عنوان فصل الخطاب در نظر می‌گیرد، هر نوع فعالیتی که دارای یک مؤلفه هنری قوی باشد تا “هر نوع فعالیت اقتصادی که فرآورده‌های سمبلیک تولید می‌کند و وابستگی شدیدی به مقوله‌ی مالکیت معنوی دارد و برای یک بازار تا حد امکان بزرگ انجام می‌شود” در گستره‌ی صنایع خلاق جای می‌گیرند

طبق تعریف آنکتاد، صنایع خلاق به چهار دستۀ ذیل تقسیم می‌شوند:
میراث فرهنگی؛
محصولات هنری؛
محصولات رسانه‌ای؛
محصولات مبتنی بر آفرینش‌های کارکردی

با توجه به رو به پایان بودن منابع و معادن جهان، در سالیان اخیر تمرکز روی صنایع خلاق بیش از پیش شده است. از همین رو، اقتصاد نفت محور ایران نیز در دوره گذار است. جایگزین‌های متعددی برای کم کردن تکیه ایران به نفت وجود دارد و یکی از آن‌ها بدون شک، صنایع خلاق است. به همین سبب، بررسی جایگاه صنایع خلاق در آینده اقتصاد ایران از اهمیت به سزایی برخوردار است.
کشور ایران به دلایل مختلف از جمله مسائل سیاسی و فرهنگی، در معرض تهدیدهای بی‌شماری است. از این رو، اتکای اقتصاد به ذات منعطف صنایع خلاق، می‌تواند نبض زننده اقتصاد را حفظ کند. با نگاهی به سایر کشورهای جهان نیز می‌توان از اهمیت این مسئله آگاه شد. برای مثال، سه و سه دهم درصد از جمعیت شاغلان اتحادیه اروپا در صنایع خلاق مشغول هستند. این مقدار برابر است با جمعیتی بیش از هفت میلیون نفر. از لحاظ گردش مالی نیز صنایع خلاق چهار و دو دهم درصد از تولید ناخالص ملی اروپا را در بر می‌گیرد. این مقدار هم برابر است با ۵۳۵٫۹ میلیارد یورو. با در نظر گرفتن این مقادیر، می‌توان دریافت که کشورهای پیشرفته تا چه حد به پتانسیل‌های صنایع خلاق اهمیت می‌دهند.